جدول جو
جدول جو

معنی مراقبت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مراقبت کردن(شُ لَ / لِ اَ تَ)
نگاه داشتن. (یادداشت مؤلف). نگهبانی ونگهداری کردن، مواظبت کردن. پاییدن
لغت نامه دهخدا
مراقبت کردن
مواظبت کردن، نگهداری کردن، حفاظت کردن، حراست کردن، نگهبانی دادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مراقبت کردن
لرعايةً
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مراقبت کردن
Care, Mind
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مراقبت کردن
soigner, faire attention
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مراقبت کردن
ดูแล , ระวัง
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
مراقبت کردن
خیال رکھنا , خیال رکھنا
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به اردو
مراقبت کردن
לטפל , לשים לב
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به عبری
مراقبت کردن
kutunza, kuzingatia
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مراقبت کردن
curare, fare attenzione
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مراقبت کردن
pflegen, aufpassen
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
مراقبت کردن
opiekować się, dbać
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
مراقبت کردن
заботиться
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به روسی
مراقبت کردن
піклуватися , піклуватися
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مراقبت کردن
zorgen, opletten
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
مراقبت کردن
cuidar
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مراقبت کردن
देखभाल करना , ध्यान रखना
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به هندی
مراقبت کردن
cuidar
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مراقبت کردن
যত্ন নেওয়া , মনোযোগ দেওয়া
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
مراقبت کردن
merawat, menjaga
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مراقبت کردن
bakmak, dikkat etmek
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مراقبت کردن
돌보다 , 신경 쓰다
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
مراقبت کردن
照顾 , 留意
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به چینی
مراقبت کردن
世話する , 気をつける
تصویری از مراقبت کردن
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مراجعت کردن
تصویر مراجعت کردن
بازگشتن باز گشتن بر گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواظبت کردن
تصویر مواظبت کردن
برزیدن پاییدن: تیمار داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملاقات کردن
تصویر ملاقات کردن
روبرو شدن با کسی دیدار کردن کسی را: (ناصرالدین شاه اگر هر روز خواهر زن خودش را ملاقات نمیکرد ناخوش میشد) (دهخدا. چرند و پرند. 130)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مراعات کردن
تصویر مراعات کردن
رعایت یکدیگر کردن، توجه کردن مراقبت کردن، جانب چیزی نگهداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
با هم ساختن یگانستن، بتاییدن مطابقه کردن: و در مخاصمت او با یک دیگر مطابقت کردند
فرهنگ لغت هوشیار
مطالبه کردن: روح افزای بر بالین دایه نشست و از هر گونه مطالبت میکرد و میگفت: ای رعنا، این چکار بود که تو کردی ک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملاقات کردن
تصویر ملاقات کردن
Encounter, Meet
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ملاقات کردن
تصویر ملاقات کردن
encontrar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ملاقات کردن
تصویر ملاقات کردن
spotkać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ملاقات کردن
تصویر ملاقات کردن
встретить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ملاقات کردن
تصویر ملاقات کردن
зустрічати
دیکشنری فارسی به اوکراینی